با یاد دوست
1. ... نوع انسان به این شکل است و همین بزرگ ترین عامل ترقی و پیشرفت او بوده که در حال متوقف نمی شود و همواره به طرف آینده می رود. چون انتظار بزرگ ترین موتور تحرک و پیشرفت بشر است.
2. پل سیمون: « افسوس که در تمدن جدید انسان منتظر هیچ چیز دیگر نیست جز رسیدن مترو »
3. آدمیزاده هر چه انسان تر می شود چشم به راه تر می شود. این یک حقیقت زیبائی است که همواره می درخشد. در انتظار چه؟ که؟ هر چه، هر که،
در انتظار «گودو».
4. گودو کیست؟ چیست؟ بکت می گوید: «اگر می دانستم می گفتم». به هر حال یک منتَظَر.
5. آنکه باید بیاید یک «ابر مرد» است.
6. در تشیع موعود ِ منتَظَر مهدی است و رسالتش هم معلوم است. رسالتی را که پیغمبر آغاز کرد و پس از مرگش نگذاشتند علی و فرزندان وی ادامه دهند و حکومت و امامت را غصب کردند، او خواهد گرفت و ادامه خواهد داد. مهدی یک امام است و برای استقرار عدالت و احیای حقیقت می آید. این یک رسالت اجتماعی و سیاسی و اعتقادی و بشری است و او خود یک بشر است؛ اما روح منتظر انسان که همواره بی قرار غیب و فراری به ماوراء طبیعت است، نمی تواند تصویر بشری و رسالت این جهانی مهدی موعود را آنچنان که از اسلام رسیده است نگاه دارد. او را و کارش را در هاله ای از ماوراء واقعیت غرقه می سازد، زیرا سرشت واقعی انسان واقع گریز است. او درخت را، تلاطم آب را، قله ی بلند کوه را، آئینه را، ماه را، باد را، و حتی مادی نماتر و جرم دارتر از اینها، مهره و سنگریزه و چوب را به گونه ای « نه این جهانی » تلقی می کند، تعبیر می کند. چگونه « موعود منتظر » را می تواند در سیمای عادی، بشری ببیند و اعتراف کند؟
7. یکی از فجایع زندگی پر گرفتاری و سنگین امروز این است که مجال انتظار را از انسان گرفته است. انحطاط زندگی و انحصار همه ی وجوه آن در مادیت صرف و از طرفی پیشرفت تکنیک و اقتصاد که همه ی نیازهای این انسان را در چنین زندگی یی برآورده می کند، او را سرگرم و سربند خویش کرده است. سرش به خوردن و چریدن و بلعیدن و از چنگ و دندان هم ربودن و بر روی هم پریدن و
این مر آن را همی زند منقار و آن مرین را همی کشد مخلب
مجموعه ی فعالیت های او را تشکیل می دهد. چنین انسانی به آنچه تکنیک از آوردنش عاجز است خود را نیازمند احساس نمی کند. این است یک سیری کاذب، یک قناعت پست، کوتاه کردن آرزوها و نیازها ... به مقدور بسنده کردن!
8.انسان امروز، برخلاف آنچه مشهور است قانع تر شده است، آنچه را نصیحتگران و حکیمان اندرز می دادند که از « امل طویل » و آرزوهای دور و دراز بپرهیزید و به داده شکر کنید به گونه ی مسخ شده و منحطی قبول کرده است!
9. انسان قدیم قناعتش سخت زیبا بود: قناعت به اندک از آن چه بدن را به کار آید برای افزون طلبی در آن چه روح و دل بدان نیازمند است.
دو گزک بوریا و پوستکی
« دلکی پر ز درد و دوستکی »
« در جهان » بس بود جمالی را
شاعر رند لاابالی را
10. اما انسان امروز عظمت و غنای زیبا و لذت بخشی را که در « دلکی پر ز درد و دوستکی » نهفته است نمی شناسد!
11. انسان امروز همه در تلاش خاک را کیمیا کردن است و در جستجوی داروئی که: خاک را زر کند، اما انسان دیروز در آرزوی «اکسیری» بود که جان خاکی و قلب مسین او را کیمیا سازد، به زر بدل کند.
12. این است فرق شیمی یی که امروز هست و کیمیائی که دیروز بود. این «اکسیر» نام دیگری، تعبیر دیگری از همان موعود منتظر همیشگی انسان است.
13. این اکسیر خود یک گودو است. کیمیای محبت تکنیک انسان است، تکنیکی که نه از نفت متعفن پلاستیک بسازد یا از خاک، کود، تکنیکی که آدمیزاده، این حیوانی را که فقط «ناطق» است و دگر هیچ «انسان» گرداند، از نوعی، نوعی متعالی تر برآورد، خاکی را خدائی کند. من ِ خر را خر ِ من کند و سپس پیوند من و خر را به هر گونه بگسلد و رهایم کند ...
14. رها! نجات! چه کلمه ای جاویدتر و مقدس تر و پرتحرک و تحریک تر و اسرار انگیزتر در زبان های گوناگون بشری می توان یافت؟ نجات خویشاوند موعود منتظر است. مگر نه رسالت منتظر نجات است و منجی درخشنده ترین صفت ممتاز او؟
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پ.ن.1. کمتر به خودم اجازه می دهم که از انتظار و از « منتَظَر » بگویم یا بنویسم؛ برای همین از گفتگوهای تنهائی دکتر شریعتی نوشتم تا گفتگوهای تنهائی خودم باشد.
پ.ن.2. حالا که فکر می کنم می بینم این « کمتر به خود اجازه دادن» من هم ریشه در همان « ماورائی اندیشیدن به منتَظَر » دارد.
پ.ن.3. اما نمی خواهم، شاید هم دوست ندارم که کسی حرف های مرا بشنود.
پ.ن.4. در باب گودو و در انتظار گودو شاید روزی اینجا نوشتم یا در تارنمای فرانسه یا شاید هم یک جای دیگر ...
پ.ن.5 .شرمنده ... خصوصی است!
با یاد دوست
آه که چون محمد چشم از جهان فروبست، دنیا در تلخ کام کابوس مرگ فروخفت؛
کدامین همهمه پژواک فریاد فاطمه را بی بازگشت کرده است؟
کدامین شهرفرنگ چشمان مدینه را این چنین حریصانه فریفته است؟
اهریمن، چه شرافتمندانه می تازد!
جهالت، چه قدیسانه بازیافته می شود!
امروز حجاز، دیروز محمد است؛
پیمان غدیر در دخمه ی این سینه های سنگین زنده به گور گشته است،
صحابه برملک مولای خویش دست یازیده،
بت بزرگ خلافت از پس نقاب نفاق، سیمای سنت یافته و
سنت محمد معتکف خانه ی کوچک فاطمه گردیده؛
تا چشمی نبیند، تا گوشی نشنود؛ انذار قرآن ناطق را، تبشیر بانوی عترت را.
در کورسوی این کوره ی سرد، شمعی از دور سوسو می زند
و سرشک آن، نور دیدگان فاطمه؛
آن دم که این اشک فروبنشیند، مدینه در غربت خویش به قعر تاریخ هبوط خواهد کرد...
و زهرا منتظر است، منتظر ...
بر در سرای علی؛
اینجا خندق است و
احزاب، اصحاب
و دردانه ی احمد؛
رادمرد پیکار...
و زهرا منتظر است، منتظر ...
فدک سلاح او،
دلیل ادعای او
و بهانه ی انقلاب او...
و زهرا منتظر است، منتظر ...
چشم افلاک امروز دوخته به راه فاطمه است
و وارث محمد؛
همو که خانه زاد رسالت است و دست پرورده ی رسول،
قدم در راه کوچه های تنگ مدینه می نهد؛
گویا محمد به عزم طائف گام برمی دارد،
تا بگوید و بازگوید و متذکر شود...
و زهرا منتظر است، منتظر ...
آنجا که مدینه نگاه از پرتو احمدی برمی تابد،
دیگر فاطمه را یارای چراغ افروزی بر فردای بی فروغ حجاز نیست ...
و زهرا منتظر است، منتظر ...
تا وثیقه ی الهی که با دستان آسمانی مریم و ساره و آسیه و کلثم در زمین به ودیعه نهاده شد،
بر شانه های یگانه مولود حریم خدا، تا سرای او، بهشت، بدرقه شود؛
و زمین به کفاره ی کفران امانت، تا صبح موعود سرگشته ی بوی فاطمه گردد ...
و زهرا منتظر است، منتظر ...
با یاد دوست
آیا شنیده ای آن تنها خبری را که همواره و در همه جا اتفاق می افتد، همیشه بیان می شود، ولی گویی هنوز هم ناشنیده و بیان نشده است؟!
آیا این روزها پرچم های سرخ، بیرق های سبز و یا پیراهن های سیاه رهگذران نظر تو را به خود جلب کرده است؟ و یا شاید شنیده باشی که این روزها باز هم محرم است!
به راستی عاشورا چیست که هرسال که می گذرد، هر بار که مخابره می شود، باز هم خبری ناشنیده و حادثه ای گزارش نشده است؟ چرا بعد از گذشت قرن ها باز هم محرم، سیاه پوش و عزادار است و بازهم خبر آن در صدر اخبار جهان؟
امسال بازهم می خواهم آن را مخابره کنم، پس از گذشت 13 قرن. و چه سخت است رساندن پیامی که تمام اخبار زندگی بشر را شامل می شود و آن پیام امام حسین(ع) و تمامی شهیدان کربلا، از زبان اولین مخبر آن «زینب کبری (س)» است:
« ای همه! ای هر که با خاندان رسول خدا پیوند و پیمان داری، و ای هرکس که به پیام محمد مؤمنی، خود بیندیش و انتخاب کن! در هر عصری و در هر نسلی و در هر سرزمینی که آمده ای، پیام شهیدان کربلا را بشنو، بشنو که گفته اند: « کسانی می توانند خوب زندگی کنند که می توانند خوب بمیرند. بگو ای همه ی کسانی که به پیام توحید، به پیام قرآن، به راه علی و خاندان او معتقدید، و ای همه ی کسانی که پس از ما می آیید، خاندان ما پیامشان به شما این است که این خانه ای است که هم هنر خوب زیستن را به بشریت آموخته است و هم هنر خوب مردن را. زیرا هر کس آنچنان می میرد که زندگی می کند.
و پیام اوست به همه ی بشریت که اگر دین دارید، «دین» و اگر ندارید، «حریت» -آزادگی بشری- مسئولیتی بر دوش شما نهاده است، که به عنوان یک انسان دیندار، یا انسان آزاده، شاهد زمان خود و شهید حق و باطلی که در عصر خود درگیر است باشید، که شهیدان ما آگاهند و همیشه حاضرند و نمونه ی عمل اند و گواه حق و باطل و سرگذشت و سرنوشت اند.»
و هر کس اگر مسئولیت پذیرفتن حق را انتخاب کرده است و هرکس می داند آزاده انسان بودن یعنی چه، باید بداند که در نبرد همیشه ی زمان و همه جای زمین – که همه ی صحنه ها کربلاست و همه ی ماه ها محرم و همه ی روز ها عاشورا- باید انتخاب کند، یا خون را و یا پیام را، یا حسین بودن را و یا زینب بودن را.»
و این آخرین پرسش امام حسین (ع) است از فردای تاریخ، از آینده و از همه ی ما:
« هل من ناصر ینصرنی؟ »
« آیا کسی هست که مرا یاری کند؟»
با یاد دوست
خطیب سنی مسجد توکیو دلایل عشق به اهل بیت را تشریح کرد | |
خطیب سنی مسجد توکیو در جمع مسلمانان با ارائه تعریفی از اهل بیت به تشریح ویژگیهای خاص آنها و دلایل عشق مسلمانان به اهل بیت پرداخت و گفت: اهل بیت نقش مؤثری در شناساندن پیامبر داشته و به طور فوقالعاده ای درک صحیح قرآن را آشکار ساختند . | |
به گزارش خبرگزاری مهر، خطیب اهل سنت مسجد توکیو افزود: اهل بیت پیامبر در سوره احزاب اشاره شده است. خداوند از مؤمنان دعوت کرده از ایشان اطاعت کنند . خدا می خواهد ایشان از هر گناهی پاکیزه بمانند و در این رابطه می گوید : "خدا می خواهد که ایشان از شر شیطان و گناه مصون باشند و اعضای خانواده ( پیامبر ) را منزه و پاکیزه نگهدارد". وی افزود: مادر ما فاطمه (س) سرور زنان بهشت ، جوانترین دختری بود که سلاله و نسل شریف پیامبر را تدوام بخشید . فاطمه با تربیت پیامبر رشد یافت و در همه ابعاد از ایشان الگو گرفت . کسانیکه او را با پیامبر دیدند نه فقط در ظاهر فیزیکی بلکه در شخصیت اخلاقی از جمله در شرم و حیاء، بخشش و شفقت مقایسه کرده اند. وی گفت: به شهادت رساندن بیرحمانه حسین برای امیال نفسانی و سیاسی عمیقاً قلب همه مؤمنان را که به پیامبر محبوبشان ( ص) و اهل بیت ایشان عشق می ورزیدند جریحه دار کرد. خطیب مسجد توکیو با تأکید بر نقش اهل بیت در شناساندن پیامبر، افزود: اهل بیت رسول الله ( ص ) الهامات قرآن را رعایت کردند. آنها همچنین بطور فوق العاده ای درک صحیح قرآن را آشکار ساختند.
|
با یاد دوست
« 33- پس بر حذر و بیدار شده دعا کنید، زیرا که نمی دانید که آن وقت کی می شود.
34- مثل کسی که عازم شده خانه ی خود را واگذارد، و ملازمان خود را بر آن گماشته، هریکی را به شغلی خاص مقرر نماید، و دربان را امر فرماید که بیدار بماند.
35- بدین طور بیدار باشید، زیرا نمی دانید که صاحب خانه کی می آید، در شام، یا بانگ خروس، یا صبح.
36- مبادا ناگهان آمده شما را خفته یابد.»
- انجیل مرقس، باب 13.