با یاد دوست
بهشت نخستین که جایگاه اولیه ی آدم بوده است جز آن بهشت موعود است. بهشت آدم یک بهشت زمینی است، حتی نام خاصی دارد: بهشت عدن.
تورات و روایات اسلامی حدود جغرافیایی آن را هم نشان داده اند. باغی بوده است در سرزمین اردن. اصولا «جنت» در لغت به معنی باغ است. باغ خرمی که انبوه درخت ها و سبزه ها زمینش را فراپوشیده است آنچنان که دیده نمی شود.
آدم در اینجا چه می کرده و چگونه به سر می برده است؟ با حوا زندگی یی داشته است بی رنج، برخوردار و بی مسئولیت. هر چه می خواسته می یافته است. موجود زنده ای بوده است که همیشه در « حال » زندگی می کرده است.
هدف، ایده آل، درد، تضاد، ناخشنودی، انتقاد، انتظار، عشق، ایده آل، تعهد، مجهول، اندیشیدن، فهمیدن، احساس، آگاهی، کمبود، انحطاط، توقف، مانع، مشکل، ابهام، پیشرفت و تحول در بهشت او راه نداشته است و بهشت جائی نیست که در آن همه چیز هست، جائی است که در آن این چیزها نیست.
دکتر علی شریعتی
* * *
رویاهایم که بن بست می رسند
پایه ی بازی دیگری را علم می کنم
خاطر ِمن سرزمین پهناوریست
به رنگ الماس های قاره ی سیاه
- که اگر اراده کنم با جرعه ای از زمزم سیرابش می شوم -
به بی نشانی جزیره ی کانگوروها
و به بلندای بر ّ جدید!
لانه ی گنجشگک من پیش از این حرف ها بر نقشه کنده کاری شده بود!
* * *
پ.ن.1. این تعبیر سامان سپنتا را خیلی دوست می دارم:
" ...
نیل نیلی روشن
نیلی که صلیب سرخ می برد
برای پنج خواهر درگیر
پنج قاره ی قهر
پنج انگشت شکسته "
و نیز این را:
" مگر یک لب
چند نی
می تواند بنوازد با هم
که برکه
هزاران نی دارد بر لب؟ "
پ.ن.2. منم می خوام برم مشهد ... آخه چرا گفتم نمی یام؟!