با یاد دوست
گاهی بعضی از اظهار نظرها برای آدمی خیلی گران تمام می شود ...
چند روز پیش مقاله ای با عنوان « تعریف واژه ی آریا » که به زبان فرانسه در یکی از سایت ها نوشته شده بود نظرم را به خودش جلب کرد.
در خلال این مقاله هر چند نکات جالب توجهی در خصوص آریایی ها و خصوصا ایرانیان بیان شده، اما نویسنده تلویحا قصد دارد واژه ی آریا و آریایی را به گونه ای معنی کند که ثابت کند هیتلر به اشتباه یهودیان را غیرآریایی می دانسته و آنها را به غلط به جرم آریایی نبودنشان قتل عام می کرده است!
نویسنده معتقد است که واژه ی « آریا » از جمله واژه هایی هست که در طول زمان مورد سوء استفاده قرار گرفته اما به قول وی خوشبختانه امروز همه ی دنیا معنی آن را می دانند! چرا که امروزه همه جا واژه ی آریا و آریایی مشاهده می شود، در اروپا، در ایالات متحده، در سرزمین های پارسی و حتی در اسرائیل! بطوریکه اگر مطبوعات زرد هر کدام از شهرهای اسرائیل را ورق بزنی، واژه های آریا و آریایی را خیلی زیاد در آنها مشاهده می کنی!
قابل توجه ترین قسمت مقاله جایی هست که نویسنده علنا بیان می کند که یکی از دانشگاه های اسرائیلی در حدود سه یا چهار سال پیش با تاکید بر اینکه بهشت آدم در ایران کشف شده ادعا می کند که یهودیان آریایی هستند.
نویسنده خاطر نشان می کند: « در یکی از کتاب های من با نام « آئین اوستا » که به زبان فارسی نوشته شده، توضیح داده شده که یهودیان در اصل آریایی هستند. چرا که ریشه ی اصلی بخش عظیمی از یهودیان از منطقه ی دریای کاسپین نشات می گیرد و دریای خزر همواره جزیی از سرزمین پارسیان بوده است. از سوی دیگر نباید فراموش کرد که بهشت آدم در کتاب عهد عتیق یا تورات در سرزمین ایران، در نزدیکی خلیج فارس و دقیقا در شوش جایی که مقبره ی دانیال قرار گرفته، تعیین شده است.»
نویسنده تا آنجا پیش می رود که به نقل از استاد فریدون جنیدی، پژوهشگر و مورخ ایرانی بیان می کند که ژرمن ها افرادی هستند که از منطقه ی کرمان مهاجرت کرده اند، (german/kerman) و اهالی اسپانیا از اصفهان (espagne/Ispahan) و گُل ها – یعنی ساکنان فرانسه- از گیلان که ناحیه ای در جوار دریای خزر است (gaul/gilan) ... و در نهایت همه ی بشریت را آریایی می داند.
در اینکه اصل و ریشه ی بشریت به یک اصل باز می گردد شکی نیست و بحث من در اثبات آریایی بودن و یا نبودن یک قوم و یا برتری نژاد آریایی بر گونه های دیگر نیست. بلکه قصد من توجه به این نکته است که صهیونیست ها با سوء استفاده و ایجاد شبهه در بخش هایی از تاریخ که نزد عموم کمتر شناخته شده و متون قدیمی، چگونه تاریخ را به نفع خود تفسیر می کنند و برای خود تاریخ و اصل و نسب می سازند!
و من می خواهم به شیوه ی خودشان ثابت کنم که اینها نه تنها آریایی نیستند، بلکه اصلا هیچ چیزی نیستند!
کتابی دارم که اساسا نمی دانم چرا و چگونه به دست من رسیده است!!!(شاید فقط برای نوشتن این پست)
کتاب « تاریخ اروپا » نوشته شده توسط جان ریچارد گرین و منتشر شده به سال 1878 در لندن!
یعنی حداقل 20 سال قبل از تولد صهیونیسم!
در این کتاب تقسیم بندی نژادهای آریایی، سامی و ملت های غیر آریایی اروپا معرفی شده است. بطوریکه اغلب ملل ریشه ی آریایی دارند و سامی ها نژاد مهم دیگری هستند که ساکن در قسمت هایی از آسیا می باشند که در فاصله ی مابین اقوام شرقی و غربی گروه آریایی قرار دارند؛ یعنی یهودیان، فلسطینیان، سوری ها و اعراب.
کاربرد واژه ی Mohametan به جای Islam که نشاندهنده ی غرض ورزی نویسنده است این سوال را بوجود می آورد که اگر یهودیان سامی اند و اگر صهیونیست ها به ادعای یهودی بودنشان امروز بر سرزمین سامی ها ادعا دارند پس چرا می گویند آریایی هستیم؟
و نکته ی جالب تر اینکه هرتصل که بنیانگذار سازمان جهانی صهیونیسم و پدر صهیونیسم به شمار می آید اهل مجارستان است ... و مجارها هم به نقل از همین کتاب تاریخ اروپا تا سال 1878 از معدود اقوام اروپایی غیرآریایی بوده اند که با غلبه بر آریایی ها در سرزمین مجارستان سکنی گزیده اند. مجارها حتی هنوز هم به زبان غیرآریایی خود تکلم می کنند و آن را در خدمت مذهب و آداب اروپایی قرار داده اند.
و چگونه از پدر غیرآریایی فرزندان آریایی متولد می شوند؟!
نکته ی دیگر اینکه در مقاله ی « تعریف واژه ی آریا » می خوانیم که یهودیان از نواحی خزر نشات گرفته اند و نیز فرانسویان هم از گیلان! پس لابد ارض موعود همان فرانسه است! اگر گیلان نباشد!!!
و سوال بزرگ دیگر اینکه قرار داشتن بهشت آدم در سرزمین پارس چه ربطی می تواند به اسرائیل داشته باشد؟! ولو اینکه نام آن در تورات آمده باشد ...
در تورات نام بسیاری از اماکن دیگر هم آمده است؛ دجله و فرات هم از بهشت آدم عبور می کنند ...
و در افسانه های فرانسویان آدم وقتی به زمین هبوط کرد، در اصفهان فرود آمد ... (خاورمیانه ی بزرگ)
...
به گمانم دانشگاه های اسرائیلی تاکنون تنها دو فصل از کتاب اول موسی (عهد عتیق) را خوانده اند ...
به گمانم هنوز به قصه ی هابیل و قابیل نرسیده اند ...
اما من تا قصه ی ابراهیم را خوانده ام ...
و می دانم که هویت نداشته شان به قابیل می رسد ... چرا که مثل قابیل در زمین سرگردانند و خداوند بر پیشانی آنان نگاشته که انتقام هابیل را هفت برابر از قابیل بگیرید!
" If any one slays Cain, vengeance shall be taken on him sevenfold. And the Lord put a mark on Cain, lest any who came upon him should kill him".
پ.ن. از وقتی در وبلاگ « در دانشگاه تهران چه می گذرد» خوانده ام که : « با خرید محصولات Nestle ارتش اسرائیل را یاری کنید»، وجدانم خیلی درد می کند! به حجم تمامی شیرکاکائو هایی که در طول زندگی نوشیده ام و به قدر تمام شکلات ها و کیت کت هایی که تاکنون خورده ام!
اما چگونه می توان از یک کیلو پودر کاکائوی Nesquik چشم پوشید؟!
آهان! کشف کردم!
نستله در سال 1866 راه اندازی شده ... زمانی که هنوز اسرائیل وجود نداشت ...
... خودم را دارم گول می زنم ... نه؟