با یاد دوست
هر چقدر نصف شبی تلاش می کنم خودم را متقاعد کنم که کارهایی واجب تر از آپ کردن وبلاگ دارم،
یه چیزی شبیه یک بغض ذهنم را از صفحات این کتاب که به بحث شیرین زبان پریشی! رسیده می پرونه و
به حکایت تلخ پریشون احوالی این عالم مشغول می کنه!
می گن وقتی نیم کره ی چپ مغز آدم آسیب ببینه زبان پریشی می یاره یا به قول خودشون « آفازیا»
و اگر نیمکره ی راست ضایعه ای را متحمل بشود اونوقت - به زبان من- شناخت پریشی! می یاره ... دیگه نمی تونه چهره ی اشنایی را تشخیص بدهد، الگوها را تطبیق بدهد، پس لابد از معرفت! باز می مونه!
اما دردناک تر از همه وقتیه که وسط این مغز شکافته می شه!
اون وقت هر کدوم از اینا دیگه هییییییییییچ کاری با هم ندارند و هر کدومشون ساز خودش را می زنه!
چی می گم خدایا؟!
آفازیا از این کلاغه به من هم سرایت کرده!
مثل نیم کره ی چپ مُخ عالم که از وقتی سنگ بیداری به پس کله اش خورده به آفازیا از نوع ورنیکه اش مبتلا شده ...
به حرفام می خندی؟
برات سند می یارم!
دیدی چقدر روون و سلیس حرف می زنند!
کامپیلیتلی فلوا ِنت بات چرت و پرت می گند!
قسم می خورم ورنیکه است!
تازه به مسجد صخره هم می گویند مسجد الاقصی!
دلیل محکم تر از این؟!
دارند همه ی عالم را وادار به آلزایمر می کنند!
سر همین هم شد که مخ عالم را ژرف تر از قبل شکافتند و نیم کره ی راست عالم هم دیگه نتوانست الگوهایش را به یاد بیاره، و از قطار معرفت جا موند!
خدایا!
تو که می دونی چقدر به حال زبان پریشای توی این کتاب غصه می خورم!
خیلی بده که یه حرفی نوک زبون آدم باشه اما هرگز به خاطرش نیاد!
چقدر دردناکه وقتی همسرت را فقط از روی صدایش بشناسی!
خیلی سخته که توی دست چپت سیبی باشه که بتونی بخوریش اما تا چشم هایت را باز نکنی نتونی نام آن را به یاد بیاری!
چقدر بده که صندلی بخواهی اما بهت میز بدهند!
اره اینا همش بده! خیلی هم بده!
اما بدتر از اون دنیایی هست که نیم کره ی چپ مغزش هر چی می خواد وارونه می کنه و با زبان بلیغ و بیان فصیح توی مخ ادم ها می کنه تا هر چی را که می خواد جایگزین هر چی که هست بکنه!
بدتر از اون دنیایی هست که نیم کره ی راست مغزش کرکره ی دکان معرفتش را پائین کشیده و خودش را مستعد دریافت ضربه ی این مته کرده!
و بدتر از همه اون فرق سری هست که این وسط شکافته شده ...
و این شکاف هر روز این معادله را بی معنی تر و گستاخ تر و کثیف تر می کنه!
این دنیا چطوری روی پای خودش بایسته؟
مگه اصلا می تونه تعادل خودش را حفظ کنه؟
خدایا!
دست این دنیا را بگیر!
نه!
محکم تر بگیر!
خدایا!
جراح های مغز عالمت را برسون ...
این آفازیائه خیلی داره حاد می شه ها!
پ.ن.1. می خواستم اندر جنایات و مکافات صهیونیست ها بنویسم ... یه کم در راستای توطئه ی پنهان کردن مسجدالاقصی در پشت نقاب مسجد صخره جوسازی کنم و به نوعی افشاگری ... اما مثل بچه ی ادم که نمی تونم بنویسم!
پ.ن.2. یه چیزی خوندم بدجوری آتیشم زد! براتون می نویسم، اگه دل شما هم سوخت به هر طریقی که از دستتان برمی اید منتشرش کنید:
بیتالمقدس، خانه محترم و مقدسى است که در قرآن از آن با عنوان «ارض المقدسه» یاد شده است. این مجموعه بزرگ عبادى نزد مسلمانان موسوم به «حرمالشریف» است که دو جایگاه و مسجد مقدس اسلامى یعنى «مسجد الاقصى» و «مسجد القبّه» یا «قبةالصخره» را در خود جاى داده است.
حرم الشریف تقریباً به شکل یک سکو است که غالباً دو مسجد معروف آن با یکدیگر اشتباه گرفته مىشود. غیر مسلمانان و بهخصوص یهودیان و مسیحیان به آن «تمپل مونت» مىگویند. کوه یا تپهاى که به ادعاى آنان زمانى معبد سلیمان بر آن قرار داشته است.
مسجدالاقصى همان است که خداوند در اولین آیات سوره مبارک بنىاسراییل (اسراء) به آن اشاره کرده است. این مسجد نخستین قبله مسلمانان و دومین مسجدى است که صرفاً به خاطر عبادت و پرستش خداوند بنا شده است.
مسجد یاد شده بسیار جلوتر از مسجدالقبه قرار دارد و پیغمبر اسلام همه دورانى را که در مکه زندگى مىکردند و تا هفده ماه پس از هجرت به مدینه به سمت آن نماز مىگزارند.
این مسجد محل معراج حضرت خاتمالانبیا به افق اعلى است. خداوند در قرآن درباره این مسجد مىفرماید:
ما پیرامون آن را مبارک گردانیدیم . چرا که این مکان، مقر انبیاى الهى، از ابراهیم تا عیسى(ع) و مهبط وحى و محل نزول کتابهاى تورات و انجیل و زبور و دیگر صحف آسمانى پیش از قرآن است.
در حدیث امیرالمؤمنین(ع) آمده است که:
مسجدالحرام و مسجدالنبى و مسجد کوفه و مسجد بیتالمقدس، کاخهاى بهشتاند که بر روى زمین قرار دارند.
مسجد القبه توسط خلیفه اموى، عبدالملک بن مروان به یادبود سفر بزرگ پیامبر(معراج) بنا شد. این مسجد از قاعدهاى هشت وجهى تشکیل شده که صخره محل معراج پیامبر را احاطه کرده است. در بالاى قاعده این هشت وجهى نیز گنبد (قبه)اى دو لایه قرار دارد که بر کل ساختمان مسجد احاطه دارد.
به نظر مىرسد موضوع اشتباه گرفتن بین مسجدالاقصى و مسجدالقبه، ظاهراً به دلیل نزدیکى این دو بنا و اطلاقى است که در کل، به این مجموعه، شامل این دو مسجد و چند بناى غیر معروف دیگرى که در محوطه حرمالشریف قرار دارد، مىشود.
بین مسجدالاقصى و قبةالصخره (مسجد القبه) سردرگمى قابل توجهى وجود دارد. هرگاه در رسانههاى محلى و بینالمللى ذکرى از مسجدالاقصى به میان مىآید، عکسى از قبةالصخره در عوض آن نمایش داده مىشود. دلیل اصلى این مسئله، عدم اطلاع عموم مردم، همراستا با توطئههاى اسراییل است. در زمان اقامتم در ایالات متحده نیز کراراً با این مسئله مواجه بودم، تا آن که اطلاع یافتم صهیونیستها در آمریکا چنین تصاویرى را چاپ و منتشر کرده و به اعراب و مسلمانان مىفروشند، برخى اوقات با قیمتهاى بسیار اندک و حتى گاهى اوقات به صورت مجانى، و بدین ترتیب مسلمانان آن را به تمام نقاط نصب مىکنند، به دیوار منازل و دفاتر کارشان.
همین مسئله مؤید این قضیه است که [دولت] اسراییل مىخواهد تصویر مسجدالاقصى را از اذهان مردم پاک کند، تا بتواند آن را تخریب و معبد خود را پنهانى بنا کند. و اگر کسى شکایت یا اعتراضى داشته باشد، آنگاه بهطور زنده تصویر قبةالصخره را نشان داده، اظهار خواهند داشت که آنها کارى نکردهاند.
عجب توطئهاى! هنگامى که از برخى اعراب، مسلمانان و حتى برخى فلسطینیها پرسش کردم، دریافتم که آنها نیز قادر به تمایز بین این دو مکان مقدس نیستند.
این واقعاً باعث اندوه و ناراحتىام شد، که اسراییلیها چهقدر تا کنون در پیشبرد توطئهشان توفیق داشتهاند!
چیه؟ تا حالا پ.ن. عکسدار ندیدید؟
پ.ن.4. عتبات عالیات هم داره بیت المقدس دوم می شه ها! نکنه غافل بشویم و بعد حسرت بخوریم!