با یاد دوست
آپ می کنیم به افتخار منصور ابراهیم زاده
ای کاش پدر و مادرش بودند و این روزهایش را می دیدند ...
خسته نباشی منصور خان
نایب قهرمانی آسیا مبارکت!
پ.ن. آن موقع ها که خبرنگار بودم به احسان بعیدی غبطه می خوردم!
نمونه ای از نوشته هایش را بخوانید:
http://www.footiran.com/showthread.php?p=395612
البته بحمدالله حسرت به دل هم که ما نماندیم!
یک روز توفیقی نصیبمان شد و به درخواست گروه ورزش با مامان عیسی اندوی به زبان فرانسه مصاحبه کردیم!
مشکل اینجاست که نمی دانیم هنوز آن مجله ی فخیمه ای که مصاحبه ی باقلوای ما را چاپ کرده نامش چیست!
با یاد دوست
بازخوانی کارنامه ی هنری استاد علیرضا افتخاری به قلم ِ میلاد محمدی
لطفا نسخه ی Pdf این نوشته را از لینک زیر دریافت کنید:
http://lamhe.persiangig.com/bazigare%20sedaa.pdf
پ.ن. امیدوارم این هدیه را به عنوان عیدی این ماه های مبارک از حقیر پذیرا باشید.
با یاد دوست
این قانون ِراز عجب قانون باحالیه ها!
اصلا آدم را شوکه میکنه!
این چند روز نه! این چند وقت اخیر خیلی زیاد به این فکر می کنم که خدا را شکر در دوران های مختلف تاریخی در ایران شخصیت های بزرگی در لحظه های مهم و سرنوشت ساز ظهور کردند و حضور داشتند و هر یک سهمی در باز کردن غل و زنجیر از دست و پای این قوم غزال پا داشتند، درست مثل یک بازی شطرنج اگر هر یک از آنها وجود نداشتند امروز سرنوشتی جز عراق و افغانستان بر سر ما ایرانی ها نبود. من همه ی این شخصیت ها و تلاش های بزرگان ایران اسلامی را در تمامی این قرون سهیم و پایه و اساس انقلاب اسلامی می دانم که در نهایت برای تمام شدن کار و بلند کردن پرچم استقلال و صلابت این ملت بزرگمردی چون امام خمینی (ره) باید ظهور می کرد تا جلوه ای از حجت خدا بر زمین بودن را به ما نشان بدهد.
سریال سال های مشروطه این تفکرات را بیشتر و بیشتر در ذهنم جاری ساخت و البته مستند شاخص که مثل یک تلنگر می مونه برای کسی که قفل بر گوش و ذهن خودش نزده باشه!
لب تاپ را باز کرده بودم، صفحه ی ویرایشگر پارسی بلاگ را باز کرده بودم تا افکار جاری در ذهنم را ثبت کنم، و البته در کنار آن ای بوک فلسفه ی زبان میلر را زیر دستم داشتم و مقاله ی فرگه را بالاپائین می کردم در برزخ اینکه درس بخوانم یا وبلاگ آپ کنم!
تا اینکه یک مرتبه تلفن زنگ زد و مامان بعد از سلام و علیک من را صدا زدند و گوشی را دادند به من.
خانمی از آلمان تماس گرفته بود از طرف یکی از این شرکت های نظرسنجی که خیلی علاقه مند به اوضاع داخلی؛ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران هستند.
نزدیک به یک ربع سوالاتی در مورد مسائل مختلف ایران از من پرسیدند و من هم پاسخ هایی در حد المپیک بهشان دادم تا نمودار آمارگیریشان به اون سمتی که باید برود میل کند!
مثلا در پاسخ به سوالی مبنی اینکه در ایران جوان ها کدام سایت را بیشتر از همه دوست دارند جواب دادم: سایت تبیان!
بنده خدا مونده بود تبیان را چه جوری می نویسند!
سایر سوالات را هم بر مبنای موازین ملی و انقلابی با قاطعیت هر چه تمام تر جواب دادم تا شرکت بِره حالش را ببره
خدا را شکر پاسخ ها مورد تایید و پسند مامان اینا و خان داداش اینا قرار گرفت و بعد از مصاحبه احساس خیلی خوبی پیدا کردم
آنچه که این روزها خیلی ذهنم را به خودش مشغول کرده و پاسخ به سوال نظرسنجی مبنی براینکه مهمترین مشکلات موجود در ایران چیه؟ بیشتر حساسم کرده این هست که خدا را شکر ما با انقلاب به استقلال و شرایطی که برای رشد نیاز داریم رسیدیم اما به هزار و یک دلیل بعضی راه ها را بیراهه رفتیم. الان به نقطه ای رسیدیم که بعضی از این اشتباهات درد بزرگی شده ...
اینجا همان نقطه ی عطفی هست که باید ارزش هایی که از بعضیشون گاهی غفلت کردیم به روزتر و کاربردی تر کنیم ...
در پاسخ به سوال نظرسنجی گفتم: مهمترین مشکل ایران این هست که کشورهای بیگانه تلاش می کنند در امور ما دخالت کنند
پرسید: در درجه ی دوم فرهنگ، اقتصاد، مذهب و ... کدامیک مشکل اساسی هست؟
گفتم: به هر حال هر جامعه ای با مشکلات خاص خودش مواجه هست ... ما مشکل حادی نداریم ... مردم ما زندگی می کنند و در زندگی روزمره همه تلاش می کنیم که مشکلاتی را که وجود دارد به کمک هم حل و فصل کنیم.
من به این موضوع ایمان دارم،
و امیدوارم این تلاش در همه ی عرصه ها! سیر مضاعفی به خودش بگیره!
پ.ن.1. به دوستان توصیه می کنم در صورتیکه از این دست تماس ها با شما گرفته شد به هیچ وجه بی پاسخ نگذارید نظرسنجی ها را و حتما حتما با درایت خود و در جهت مصلحت نظام مقدس جمهوری اسلامی پاسخ مصاحبه را بدهید، در غیر اینصورت آمار به سمتی که نباید میل خواهد کرد ...
پ.ن.2. قدر انقلاب را بدانیم و شکر این نعمت را به جا بیاوریم ...
مراقب باشیم لحظه ای کفر نعمت نکنیم وگرنه همه دچار حسرت و مطمئنا خسران خواهیم شد
با یاد دوست
این دشمنها بدانند، خواب برگشتن آمریکا به این مملکت یک خواب پریشان و غیر قابل تعبیر است...
امام خمینی (ره)
اى سیّد و مولاى ما! پیش خداى متعال گواهى بده که ما در راه خدا تا آخرین نفس ایستادهایم. بزرگترین آرزو و افتخار بنده این است که در این راهِ پُرافتخار، پُرفیض، پُربهجت، جان خودم را تقدیم کنم.
امام خامنه ای
به کوری چشم مستکبرین و منافقین؛
رهبر ما کوثر است، دشمن او ابتر است
پ.ن. شما نیز برای شرکت در این راهپیمایی دعوت شده اید ...